خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت

خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت
 
داغ برادری اثرش تار دیدن است
انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت
 
زخم عمود را که به فرق سر تو دید
دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت
 
ای کاش از تن تو عدو دست می کشید
حتی برای غارت تو جنگ در گرفت
 
بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن
وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت
 
برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است
برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت
 
گفتم حرم لباس اسارت به تن کند
در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت
 
حالا حسین مانده و قد خمیده اش
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
93
0
موضوعتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت