حالا که نیست مادر من هست دخترت

حالا که نیست مادر من هست دخترت
حتی حسین هم به فدای تو و سرت
 
از مسجد مدینه که خیری ندیده ای
یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت
 
دل شوره ام شبیه هراس مدینه است
رنگ کبود پر شده در دیده ی ترت
 
آیا زمان رفتن تو سوی مادر است؟
خیلی به یاد فاطمه ای روز آخرت
 
من قصد کرده ام که اگر رفتنی شدی
گیسوی خویش پهن کنم در برابرت
 
چه ضربه ای زدند که ای کاش می زدند
آن ضربه را به جای تو بر فرق دخترت
 
چه ضربه ای زدند که ابرو شکاف خورد
چه ضربه ای زدند که افتاد پیکرت
 
خون از بدن کنار زدن عادت من است
آن روز خون سینه و حالا سحر سرت
34
0
موضوعضربت خوردن و شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مصائب از ولادت تا قبل عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمدرضا طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت