ای جسم چاک چاک که هستی برابرم

ای جسم چاک چاک که هستی برابرم 
آیا برادر منی ام خاک بر سرم
 
بردار سرزخاک و ببین روی نعش تو
از کعب نی چگونه کبود است پیکرم
 
زین بیش تاب صبر ندارم زجای خیز
بنما خلاص از کف شمر ستمگرم
 
زآن دم که حلق خشک تو دیدم به زیر تیغ
خون جای اشک می رود از دیده ی ترم
 
درآفتاب نعش تو عریان و ای دریغ
نگذاشتند جسم تو در سایه ای برم
 
خود بسته طناب ولی چون گزیده مار
درپیچ و تاب از غم گیسوی اکبرم
 
سوراخ کرد قلب مرا چون دل بتول
تیری که جا گرفته به حلقوم اصغرم  
 
با این همه الم به یتیمان خون جگر
در هر بلیّه گه پدر و گاه مادرم
 
جودی خموش باش که از اشک آه تو
گه باشم اندر آب و گهی اندر آذرم
3
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت