اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست

اوّلِ میدانِ عشق وادی کرب و بلاست
هر که در او پا نهاد بر سرِ عهد و وَفاست
 
از دو جهان دل برید هر که بجانان رسید
با همه بیگانه گشت هر که به او آشناست
 
هر که بخواهد زند تکیه بر او رنگِ قُرب
خاکِ روان بسترش ریگِ روان مُتَکاست
 
آنکه بخود ره نداد یکسرِ مو غیرِ دوست
از بنِ هر موی او بانگ اناالحقّ بجاست
 
در نظرِ عاشقان زن چه و فرزند چیست
عاشقِ دیدار او زِ اکبر و اصغر رهاست
 
بر لبِ آبِ روان تشنه اگر جان دهد
چشمهء شمشرشان در نظر آبِ بقاست
 
زیرِ سُمِ اسب اگر تن شودش توتیا
گردِ سمِ اسبِ گین در نظرش توتیاست
 
(جودی) محزون زِ جان در ره جانان گذاشت
هر که چو او شد فنا والی ملکِ بقاست
119
0
موضوعورود به کربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی

حاج حسین سیب سرخی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت