کمتر بر این غریب بدون کفن بزن

کمتر بر این غریب بدون کفن بزن
این ضربه ی دوازدهم را به من بزن
 
هر آنچه داشت رفت دگر جستجو نکن
اینقدر این شهید مرا زیر و رو نکن
 
قبول کن که شبیه حصیر افتادی
قبول کن ته گودال گیر افتادی
 
مخواه تا که سر من به گریه بند شود
بگو چکار کنم از تنت بلند شود
 
بگو چه کار کنم آب را صدا نزنی
بگو چه کار کنم تا که دست و پا نزنی
 
بگو چکار کنم از تو دست بردارند
برای پیکر تو یک لباس بگذارند
 
بگو چکار کنم بیش از این تکان نخوری
بگو چکار مکنم از سنان،سنان نخوری
 
بگو چکار کنم من؟ بگو چکار کنم؟
کنار شمر بمانم و یا فرار کنم؟
 
میان گریه ی من این سنان چه میخندد
دهان باز تو را نیزه دار میبندد
 
آهای شمر عبا را کسی ربود برو
بیا النگوی من را بگیر و زود برو
 
برای غارت پیراهنت بمیرم من
چرا لباس ندارد تنت بمیرم من
 
قرار نبود بیفتی و من نگاه کنم
و یا که گریه به کوپال ذوالجناح کنم
 
مگر نبود مسلمان که اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند
63
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | قتلگاه | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج صابر خراسانی
حاج سید رضا نریمانی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت