همیشه سفره اش وا بود با ما مهربانی کرد

همیشه سفره اش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
 
ز خلق اندازه ی ریگ بیابان بی وفایی دید
ولی اندازه ی آغوش دریا مهربانی کرد
 
نگاهش شرح نابی بود از "الجار ثم الدار"
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد
 
چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی
که با دشنام گوی خویش حتی، مهربانی کرد
 
چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصه و غم را
چرا با مهربانی های او نامهربانی کرد
 
الا ای تیرهایی که پی تشییع می آیید
نبوده یار او جز غم؛ به یارانش بفرمایید"
 
دل او می گرفت از آن همه زخم زبان هر گاه
نظر می کرد بر انگشترش: العزه لله
 
خجالت می کشد حتی زره زیر عبای او
از آن یاران ناهمراه؛ آن یاران ناهمراه
 
مگر تاریخ غربت زا! چه رخ داده است در ساباط
که سجاده به زیر پای زخمی اش کشیده آه
 
قیامش مستتر گشته است در غم نامه ی صلحش
و صلحش می شناساند به مردم راه را از چاه
 
برای عده ای فرمانبری از او چه دشوار است
چنان اسلام بوسفیان: پر از جبر و پر از اکراه"
 
الا ای تیرهایی که پی تشییع می آیید
نبوده یار او جز غم؛ به یارانش بفرمایید
19
0
موضوعمدح امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزصلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) | مدح حضرت زهرا (سلام الله علیها) | شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
شاعررضا یزدانی
قالبترجیع بند
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج میثم مطیعی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت