من ذبیح اعظمم را در منا آورده‌ام

من ذبیح اعظمم را در منا آورده‌ام 
هستی‌ام را در منای کربلا آورده‌ام 
 
یک ذبیح آورد ابراهیم با خود در منا 
من که هفتاد و دو قربان در منا آورده‌ام 
 
بارالها درره تو بسته‌ام احرام عشق 
سعی کردم در ره تو تا صفا آورده‌ام 
 
گل فروشی عاشقم در بوستان کربلا 
یک گلستان گل برایت رونما آورده‌ام 
 
تشنه‌ی وصل توأم نی تشنه‌ی آب فرات 
روی بر سرچشمه‌ی آب بقا آورده‌ام 
 
پرچم الله اکبر تا بماند سرفراز 
روی دوش اکبر خود این لوا آورده‌ام 
 
تا که جای مجتبی خالی نباشد در منا 
قاسم او را به جای مجتبی آورده‌ام 
 
تا علمداری کند در عرصه‌ی ایثار و عشق  
من علمداری رشید و با وفا آورده‌ام 
 
تا که این قربانیان گردد قبول حضرتت 
در طواف کعبه‌ی تو حج به جا آورده‌ام 
 
این «وفایی» بود بر میثاق و بر پیمان من 
گر هرآن‌چه داشتم بهر خدا آورده‌ام  
3
0
موضوعورود به کربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرسید هاشم وفایی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت