عاشقان مدارج عالی

عاشقان مدارج عالى
در عروجند با سبکبالى
 
از خداوند پر شدم دیشب
تا مرا کرد از خودم خالی
 
دل دنیا گریز باید داشت
معرفت نیست جنس بقالی
 
ذبح کردم تعلقاتم را
جای آن گوسفند هر سالی
 
تا که یکبار هم شده راحت
بزنم دور تو پر و بالی
 
بار اگر بار عشق معشوق است
راضیم من به شغل حمالى
 
خاک پاى تو را به من دادند
نیست مانند من خوش اقبالى
 
پوزه‌ام را به پات می‌مالم
دست خود را سرم که می‌مالى
 
جبرئیل تو می‌شویم اگر
برسد از تو غورۀ کالى
 
ما فقیران اگر غذا نرسد
بیشتر می‌کنیم خوشحالى
 
گریه‌‌های جوانی‌ام حتماً
می‌دهد بار در کهنسالی
 
عرفه آمد و همه رفتند
سمت گودال، جاى ما خالى 
 
همه رفتند، ساربان هم رفت
تو هنوزم میان گودالى
 
به تو دستم نمی‌رسد، اصلاً
تو برایم همیشه آمالى
111
0
موضوععرفه اعیاد و ایام
گریزعید قربان اعیاد و ایام | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات با امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبقصیده
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت