رو به درگاهت زدم، با حال خوش عازم شدم

رو به درگاهت زدم، با حال خوش عازم شدم
دور تو میگردم و امسال هم مُحرم شدم
 
یا إلهی آمدم در را به رویم باز کن
آمدم با دست خالی، باز هم اعجاز کن
 
عاصی ام! گفتم نیایم باز اما آمدم
شرم دارم از گناهانم، خطاکارم، بدم
 
هر کسی غیر از تو باشد زود طردم میکند
بعدِ عمری نیستم راهِ گدایی را بلد
 
 
خوبی ات را دیدم و هر آن بد و بدتر شدم
چشم پوشیدی، گذشتی، باز طغیانگر شدم
 
باز هم بنده نوازی کن، به خود کردم ستم
یاغیاث المستغیثین از دلم بردار غم
 
عاشقم کن! سایه اش را از سر من کم نکن
توبه کردم، با حسینت آمدم ردم نکن
 
آن حسینی که گره خورده ست با عشقت مدام
قصد جان کرده، رها کرده ست حج را ناتمام
 
جلوه ها داده مناسک را؛ نمانده زیرِ دیْن
سر تراشیدن که نه! «سر» داده در راهت حسین
 
کعبه دورش گشته و بیتابِ این غربت شده
جامۂ إحرام او پیراهن غارت شده
 
گفت روی خاک، زیر نیزه های گاهگاه
آخرین ذکرِ «لکَ لبیکْ» را در قتلگاه
 
شد نماز عید قربان و گرفت از خون وضو
خواند با لب نه! که با رگ های خونبارِ گلو
 
حج به جا آورده بود و بی کفن جان داده بود
جان به لب شد خواهرش، روی زمین افتاده بود
 
دستی از غیب آمد و از جا بلندش کرد زود
«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»
 
 
داغ را در دل نهان کرد و قیامش شد عیان 
شد علمدارِ برادر، مکتبش شد جاودان
 
گوش عالم پُر شد از صوت مناجات الحسین
یار میخواهد خدایا...یا لثارات الحسین
 
راهی ام کن! درد هجران بدترین نوعِ بلاست
سخت دلتنگ طوافم! کعبۂ من کربلاست
 
وعده با شش گوشه دارم یا إله العالمین
تشنۂ آب فراتم؛ زائرم کن اربعین!
31
0
موضوععرفه اعیاد و ایام
گریزمناجات با امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حرکت از مکه به عراق امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمرضیه عاطفی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت