دست هر تشنه به ساغر برسد

دست هر تشنه به ساغر برسد
سعی دارد که به کوثر برسد
 
مس بی ارزش ذاتم ز ازل
شد مقدر که به زرگر برسد
 
مثل پروانه در آغوش بلا
دل من‌ سوخت به دلبر برسد
 
کم کنید از سرتان شرّ مرا
تا کم از من به همه شَر برسد
 
 
عمر من رفت فقط پای گناه
وای اگر پام به محشر برسد
 
بدم اما به سرم داد نکش
شاید الان کسی از در برسد
 
می شود آبرویم را نبری؟!
شاید اصلاً خود حیدر برسد
 
سر بخشیدن مان شک نکنید
می نشینیم که مادر برسد
 
بگذارید به دست حسنش
قلم عفو به دفتر برسد
 
یک نفر توبه کند می بخشند
قبل از آنکه کس دیگر برسد
 
دورم از مشهد سلطان ای کاش
نامه ام دست کبوتر برسد
 
گره ام را به رقیه بده تا
کار من خوب به آخر برسد
 
روحم آماده شده پر بکشد
فطرس آمد که به من پر برسد
 
ما ندیدیم کسی غیر حسین
اینقدر خوب به نوکر برسد
 
 
نکند من به محرم نرسم
نکند روزی کمتر برسد
 
 
فکر کن خولی و شمر آمده اند
ناگهان حرمله هم سر برسد
 
فکر کن آب نخورده به لبش
به گلو کندی خنجر برسد
 
کاش این شعر به پایان برسد
لحظه غارت معجر نرسد
11
0
موضوععرفه اعیاد و ایام
گریزمناجات با مناجات با خدا | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا دین پرور
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت