طبعم به هر ترانه نوای دگر زند

طبعم به هر ترانه نوای دگر زند
عشّاق وار، برصف خوف و خطر زند
 
گاهی هوای ملک عراقش گهی حجاز
گاهی قدم به خاور وگه باختر زند
 
با، هر مخالف است مؤالف به راستی
مانند آفتاب که برخشک وتر زند
 
از کوچک و بزرگ بگیرد سراغ یار
باشد مگر که چتر سعادت به سر زند
 
شاید زفیض بخت همایون به نشأتین
یکی نشئه یی$ ز جام محبّت اثر زند
 
آری کسی که اهل نظر نیست در جهان
باید که حلقه بر دل اهل نظر زند
 
لاسیّما، به درگه شاهی که از کرم
چون ذرّه یی ز مهر رخش بر حجر زند
 
گردد بسان لعل درخشنده تابناک
وز آب و تاب طعنه به شمس و قمر زند
 
شاه حجاز و ماه بنی هاشمی لقب
آنکو لوای نصرت و فتح و ظفر زند
 
از بهر سیرِ رفعت او طایر قیاس
با شهپر خیال اگر بال و پر زند
 
مشکل رسد به حلقه ی دربار رفعتش
صد بار اگر، ز حلقه ی امکان به در زند
 
حکمش چنانکه نقشه ز نقشش قضا برد
امرش چنانکه کرده ز رویش قدر زند
 
در صولت و صلابت و مردیّ و مردمی
در روزگار تکیه به جای پدر زند
 
موسی به گفتن ارنی نیست حاجتش
گر، ذرّه یی زخاک درش بر بصر زند
 
زان خاک جای سوزنش ار، بود با مسیح
می بایدش قدم به سر عرش برزند
 
یعقوب را محبّت یوسف رود ز دل
گر بر رُخش ز منظر دل یک نظر زند
 
از شرق طبع روشن من مطلع دگر
چون قرص آفتاب درخشنده سر زند
 
عبّاس اگر که دست به شمشیر بر زند
یکباره شعله بر همه ی خشک و تر زند
 
از تیغ آبدارش گر، یک شراره یی
گردد عیان به خرمن هستی شرر زند
 
از قتل خود خبر نشود تا به روز حشر
بر فرق هر که تیغ بلا، بی خبر زند
 
از بسکه هست چابک و چالاک و تند و تیز
شمشیر نارسیده به مغفر به سر زند
 
سازد دونیم پیکر او بی زیاد و کم
از خشم هرکه را که به سر یا کمر زند
 
پیوسته نیش بر، رگ جان مخالفان
فصّاد، تیر تیزش چون نیشتر زند
 
روز وغا قضا و قدر چاکران او
هرجا، اراده کرد قضا و قدر زند
 
خیّاط وار شخص قضا جامه ی ممات
بهر عدو بود ز فنا آستر زند
 
صبّاغ وار، دست قدر رخت زندگی
در خمّ نیستی زاجل پیشتر زند
 
گر، یک شرر، ز شعله ی تیغش رسد به خصم
تا روز حشر نعره ی هذاالسقّر زند
 
شاها، مرا به مدح تو لطف تو شد دلیل
ورنه چگونه مور، ز دریا گذر زند
 
مارا، زبان به وصف تو قاصر بود ولی
گنجشگ قدر همّت خود بال و پر زند
 
تا شد به مدحت تو «وفایی» سخن سرای
نطقش هزار طعنه به قند و شکر زند
 
سقّا ندیدم و نشنیدم به روزگار
از سوز تشنگی شررش بر جگر زند

 

37
0
موضوعمدح حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریزتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
شاعرملا فتح‌الله وفایی شوشتری
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت