سحر از زمزمه دوست هراسان گشتم

سحر از زمزمه دوست هراسان گشتم 
سر گرفتم به کف و حافظ قرآن گشتم
 
شکر در سجده‌ی او بودم و قربان گشتم 
چون من از عشق رخش بی‌خود و حیران گشتم
 
***خبر از واقعه لات و مناتم دادند
 
گفت با زینب مظلومه که تو زین ابی 
بعد مرگم به اسیری سوی شام و حلبی
 
این چه خوش شربت عذبی است اگر تشنه لبی
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
 
***آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
 
کرد با حسرت بسیار شهنشاه عرب 
یک نگاهی به ابوالفضل و حسین و زینب
 
گفت راحت شدم از گردش گردون امشب
من اگر کام روا گشتم و خوش‌دل چه عجب
 
***مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند 
 
بعد زهرای حزین حیدر والا مقدار
بر سر قبر بتول آمده با حال فکار
 
روی بنهاد بر آن قبر و همی گرد اظهار
بعد از این روی من و آینه‌ی حسن نگار
 
***که در آن‌جا خبر از جلوه ذاتم دادند
 
خصم غدار اگر خانه نشانید مرا 
به سوی مسجدم از خانه کشانید مرا
 
آن‌که از شربت عشق تو چشانید مرا 
به حیات ابد آن روز رسانید مرا 
 
***حظ آزادگی از حسن مماتم دادند
29
0
موضوعضربت خوردن و شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزلیالی قدر و ماه مبارک رمضان اعیاد و ایام | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی)
قالبمخمس
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت