ساقی ... برادرم ... تو بریز می به جامشان

ساقی ... برادرم ... تو بریز می به جامشان
وز عشق خویش جرعه بنوشان به کامشان
 
با این امید به وادی عشقت قدم زدند
شاید فدا شدن بنویسی به نامشان
 
روزیکه از خدا دو پسر کرده ام طلب
بودم امید تا که بخوانی غلامشان
 
لقمه زدست زینب تو خورده اند که هست
در راه یار فدایی شدن در مرامشان
 
حالا که لحظه لحظه ازجان گذشتن است
بی اذن تو نفس زدنم شد حرامشان
 
آیا شود به گوشه ی چشمی کنی صدور
با نام مادرم تو جواز قیامشان ؟
 
هرچند دو تن به قدر یکی اکبر تو نیست
این روی من گرویی نزد امامشان
 
حال پسر تو در بر مادر شنیده ای
راضی مشو شکسته شود احترامشان
74
0
موضوعدو طفلان حضرت زینب | دو طفلان حضرت زینب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر ابراهیم بازیار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت