راست در عالم ایجاد لوای غم شد

راست در عالم ایجاد لوای غم شد 
تا حسین را کمر از مرگ برادر خم شد 
 
تیر کین جای چو در دیده حق‌بین اش کرد
چشمه‌ی چشم غزالان حرم چون یم شد 
 
نوک پیکان چو به مشک آمدوشد مشک تهی 
گفت با خویش که این زخم تویی مرهم شد 
 
تا در افتاد ز پا گفت قضا زینب را 
قسمت تو ستم فرقه نامحرم شد 
 
آه از آن دم که شاه آمد به سر کشته‌ی او 
در دم آخرش از سوز جگر همدم شد 
 
گفت ای جان برادر تو شدی کشته و دل 
بی‌تو با درد و غم و رنج و الم توأم شد 
 
آه ازین قد رسا حیف از این دست بلند 
که قلم گشت و ز غم خون به بدل عالم شد 
 
تا تو را سرخ ز خون کاکل مشکین گردید
به فلک رایت خورشید سیه پرچم شد 
 
جودی از عیش جهان دید همان دم بربست 
که دل خون شده‌اش آگه حزین این ماتم شد
93
0
موضوعتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت