داشت هرچند گل جان تو پرپر میشد

داشت هرچند گل جان تو پرپر میشد
از شمیمش همه ی دشت معطر میشد
 
من فقط داشتم از دلهره می لرزیدم
پیش چشمم که تن پاک تو بی سر میشد
 
کاری از دست کسی بر نمی آمد انگار
چونکه تقدیر دلم داشت مقدّر میشد
 
قول دادی که شفاعت کنی از قاتل خود
ولی آنروز مگر حرف تو باور میشد
 
به تو هر ضربه که میخورد خدا میداند
ضربان دل من چند برابر میشد
 
زرهت بیشتر ای کاش تحمل میکرد
لاأقل عمق جراحات تو کمتر میشد
 
آن زمانیکه لب تیغ به حلقومت خورد
حنجرت کاش مطیع دم خنجر میشد
164
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | قتلگاه | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمصطفی متولی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت