خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش

خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش
بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش
طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است
ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش
قرب ما گوشه نشینان به نوازش نکشید
گریه کردیم سحر، موقع دلداری خویش
برو سجاده ی ما را بتکان، مِی بردار
بسکه مستیم در این میکده با زاری خویش
 
وسط حلقه ی عشاق، زمینگیر شدیم
خوب شد بین گداهای حرم پیر شدیم
 
خاکِ ویرانِ زمین عالم بالا شده است
راهِ معراج همه خانه ی موسی شده است
می کشانند عقب قافله تا عرش، مرا
طورِ موسی همه اش جلوه ی زهرا شده است
دختر فاطمه در اصل، خودش فاطمه است
بی جهت نیست که معصومه ی بابا شده است
خواهری آمده تا دل ز برادر ببرد
آنکه با اذن رضا آبروی ما شده است
 
مات او گنبد و گلدسته و ایوانِ طلاست
ذات او جلوه ای از پنج تن آل عباست
 
بین ما زمزمه و حال دعایش پیچید
در محله، خبر لطف و عطایش پیچید
بیشتر گرم طوافش که شدم فهمیدم
دور و اطراف ضریح، اسم خدایش پیچید
خِیریّت داشت بماند، نرود جای دگر
وسط کوچه اگر پای گدایش پیچید
خوب شد درد مریضی که به پایش افتاد
خوب تر شد که رضا نسخه برایش پیچید
 
جای ما امن شده تا به تلاطم نخوریم
بهتر این است که از کنج حرم جُم نخوریم
 
خاک، زر می شود از یک نظر رهگذرش
آمدم سجده کنم باز روی خاک درش
وقت و بی وقت، چرا درب حرم را نزنم
حرجی نیست به دیوانه اگر زد به سرش
با گنهکاری خود آمدم و راهم داد
باز شرمندهء زهرا شده ام بیشترش
آه ای بادصبا آه دلم تنگ شده
حاجتم را برسان دست ضریح پدرش
 
شدنی نیست بگیرد دل ساقی ز کسی
شدنی نیست نگیرند سراغی ز کسی
 
خواهری سوخت ولی مضطر و رنجیده نشد
وسط معرکه ها بال و پرش چیده نشد
به سر و صورت و آن پوشیه اش دست نخورد
نور خورشید، نهان مانده و تابیده نشد
هرکسی دور و برش بود فقط محرم بود
نخی از معجر او دست کسی دیده نشد
 
محترم بود و سر کوچه و بازار نرفت
وسط بزم می و مجلس اغیار نرفت
30
0
موضوعمدح | ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) | حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا دین پرور
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
حاج محسن عرب خالقی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت