خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی
تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی
 
تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی
در ناگهان نیستی ها ناگهان هستی
 
تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و ....
تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی
 
آنان که می گفتند تو باقی نمی مانی
رفتند و رفتند و ... تو اما همچنان هستی
 
وقت عبورت کوچه ی ما بند می آید
تو یوسف پیغمبر در این زمان هستی
 
باید برای تو عقیقه کرد بسیاری
آخر تو خیلی در نگاه این و آن هستی
 
اصلا مزار تو برای ما خودش روضه است
یعنی همین که سالها بی سایبان هستی
 
گیرم جواب گرمی ات را سرد می دادند
تو گرمی خورشید ظهری تو همان هستی
18
0
موضوعمدح امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزبقیع و تخریب قبور مطهر اماکن شریف | شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت