- صفحه اصلی
- تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد
تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد
تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد
کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد
تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی
و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد
نه تنها صحن زیبایی به زیباییِ گوهرشاد
علاوه بر دو تا گلدسته، سقاخانه هم دارد
تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود
همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد
تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست
تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد
تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه
و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد
ببین با چشم دل مهمانسرایی و تصور کن
که دیگر سفرهدارِ فاطمه دارالنعم دارد
تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست
تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد
یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد، حیف
غمش این آرزو را بر دل من میگذارد حیف
شب و روزم عزا شد، اهل بیتم را صدا کردم
به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم
به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم
منم داراییام را نذر خرج روضهها کردم
نشد که سرمهی چشمم کنم خاک مزارش را
ولیکن دیده را با خاکِ پرچم آشنا کردم
رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب
نشستم روی سجاده، حسن جان را صدا کردم
خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره
اگر کم از سر این سفره بردارم، جفا کردم
به هر ماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیهست
حسینیام ولی در دل حسنیه بنا کردم
اگرچه بر سر و سینه زدم با روضههای او
ولی با خویش میگویم خطا کردم خطا کردم
نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است
از او شرمندهام امشب اگرکه کوچه وا کردم
از آنجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد...
میان روضهها من هم به زینب اقتدا کردم
مدینه دید آن شب مویههای نجم ثاقب را
صدا زد تا صدای خستهاش ام المصائب را
همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت
به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت
پسر گاهی به سینه میزد و گاهی به سر میزد
و میبارید چشمانِ پُر از اشکِ پدر در تشت
اگرچه میگرفت از صورتش خونابه را زینب
ولیکن مینشست از لخته خونها بیشتر در تشت
کبوتر... نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد
دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت
دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لبها
در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت
نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسیناش داشت
چه ها میدید آقای غریبمان مگر در تشت !؟
صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسینات کن
شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت
خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما
چه خواهی کرد در شام بلا با چوبِ تر در تشت
اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری
خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری
31
0
موضوعشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزبقیع و تخریب قبور مطهر اماکن شریف | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلیرضا خاکساری
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیواحد,روضه
زبانفارسی
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-357492
حاج محمدرضا طاهری
حاج سید رضا نریمانی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیت
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
کسی که صحن خانه اش گلــیم بود
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام) | امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آیا شده بال و پرت آتش بگیرد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | امام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ابری شدم به نیت باران شدن فقط
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
قصه از ابتدای مدینه شروع شد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دارم به خاطر حرمت گریه میکنم
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
این حسن کیست که بیش از همه غربت دارد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام) | حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | امام حسن مجتبی (علیه السلام)
میسوزه تو تب، مقابل من
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
نمانده چاره برایم دیگر
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
جایتان خالی مردم مدینه امشب
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزاماکن شریف | اماکن شریف
زهر آتش شد و بر زخم دلی مضطر خورد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
کنید ماتمیان گریه در عزای حسن
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
لبم خونین دلم چون لاله پرپر
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
گر چه امام صبر و روح صلاتم
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
در جنان فاطمه سینه زن شد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
بقیع گرید به کربلای حسن
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
سینه ام غرق شرر خاطرات مادر
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
اشک چشم فاطمه در ماتم تو دیدنی است
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسن مجتبی (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
روزه دارم من و خون دل افطار من شد
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
کریم آل مصطفی حسن جان
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | اماکن شریف
ناله ها زد حسین آن شه بی کفن
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
عرش معلا ز غمت گریه کرد (حسن جان)
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت
موضوعامام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)