ای تیغ زمان زمانه‌ی نیرنگ است

ای تیغ زمان زمانه‌ی نیرنگ است
ای تیغ بیا که دیده‌ام خونرنگ است
یک بار نشد که سیر رویش بینم
بشتاب دلم برای محسن تنگ است
 
عمری‌ست که دیده را ترش ساخته‌ام
خود را خجل از برادرش ساخته‌ام
با تخته‌ی گهواره‌ی او نیمه‌ی شب
تابوت برای مادرش ساخته‌ام
 
ای تیغ ندیدی که بریدم آن شب
تابوت به شانه می‌کشیدم آن شب
از خانه‌ی خویش تا کنار قبرش
ای وای که خون تازه دیدم آن شب
 
دل تنگ نگاه دل نوازش هستم
دل تنگ رخ کودک نازش هستم
ای تیغ نمی‌رود ز یادم هرگز
با دست خودم دیده‌ی بازش بستم
 
ای تیغ نجات بخش حیدر بودی
از تیغ زبان خلق بهتر بودی
هر چند شکافتی سرم را الحق
صد مرتبه مهربان‌تر از در بودی
 
ای تیغ اگر چه زهر آبم کرده است
تا سینه شراره‌اش کبابم کرده است
ای کاش علاج جگرم می‌کردی
پیش از تو غمی خانه خرابم کرده است
 
عمری‌ست که هر لحظه عذابم دادند
ای وای که رنج بی‌حسابم دادند
کشتند کسی را که سلامم می‌کرد
آنان که به دشنام جوابم دادند
 
ای تیغ پرپر زدنش را بزنند
آن مرغ که قید ماندنش را بزنند
ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد!
مردی که به پیش او زنش را بزنند
 
ای تیغ! نهان کردی افسوسم را
زخم تو تمام کرده کابوسم را
یک عمر ندیدی به علی می‌خندید
آن کس که شکست دستِ ناموسم را
 
ای تیغ! دمی که یارم از پا افتاد
انگار  علی زیر قدمها  افتاد
یک شهر برای بردنم رد میشد
از روی دری که روی زهرا افتاد
93
0
موضوعضربت خوردن و شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | غسل دادن و تدفین و بعد حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادیواحد,روضه
زبانفارسی

حاج اسلام میرزایی
حاج حسین رضائیان
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت