اینجا همه چیز می شود آماده

اینجا همه چیز می شود آماده
هر کس پی حل مشکلم افتاده
 
اینجا همه منتظر که لب باز کنم 
تا هر چه نیاز دارم ابراز کنم
 
خادم به کنار من شب و روز زیاد
دور و بر من عاشق دلسوز زیاد
 
در وقت عطش به آب سیراب شوم
نگذاشت برادرم که بی تاب شوم
 
هر چند که خون جگرم بر لب هست 
خوب است که بالای سرم زینب هست
 
بر زانوی خسته اش سرم را دارد
عباس هوای دخترم را دارد
 
اینجا همه پیشانی من می بوسند
دست و سر نورانی من می بوسند
 
من سوخته جانم از بلا اما آه
لایوم کیومک ابا عبدالله
 
اینجا همه دور و بر من گریانند
فردا همه دور قتلگه خندانند
 
اینجا همه هستیم و به دلها غم نیست
فردا به کنار خواهرم محرم نیست
 
فردا همهء نیت دشمن سر توست
فردا همه چشمها به انگشتر توست
61
0
موضوعشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمجتبی شکریان همدانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت