افتادی از پا آب آور من پاشیده گردیده لشکر من

افتادی از پا آب آور من
پاشیده گردیده لشکر من
آورده زخم شمشیر دشمن
چه بر سر تو چه بر سر من
ای تنها  کس و کارم
من تنها  تو را دارم
می خندند  به اشک من
وقتی بی  علمدارم
عباس ای    علمدارم
با تو چه کردند با من چها شد
از گریه ی من محشر به پا شد
ای پاسبان خیمه ی زینب
بین پای دشمن  در خیمه وا شد
بی تو از  جهان سیرم
دستی بر کمر گیرم
تو لب تشنه می میری
من از غصه می میرم
عباس ای    علمدارم

91
0
موضوعتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریز
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبنا مشخص
سبک پیشنهادیواحد,زمزمه,نوحه
زبانفارسی

حاج میثم مؤمنی نژاد
حاج میثم مؤمنی نژاد
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت