از پشت نخلها به حسابت رسیده اند

از پشت نخلها به حسابت رسیده اند
گویا حساب دستی ما را ندیده اند

حرف تو هم بریده بریده است چون لبت
انگار بر دهان شریفت دویده اند

چشمت حفاظ گاه غزالان معبد است
خوابیده این حصار و غزالان رمیده اند

ای قطعه قطعه تو سند مادر منی
این ها تو را به دیده تفکیک دیده اند

کوبیده اند چهار ستون تن ترا
گویا ترا چو ملک خصوصی خریده اند

شد تنگ تر النگوی اطفال، خود به خود
این حلقه ها چون جان به دهانت رسیده اند

من بوسه را به دست تو با گریه کاشتم
یعنی که میوه های مرا زود چیده اند

کف میزنم کنار تو ای کعبه ی شریف
بعد از تو آیه های خدا هم شهیده اند

پردار گشت رنگ همه دختران من
این رنگها بخاطر زینب پریده اند

زینب بیا و آخر عمری مرا ببین
کار مرا ببین به کجا ها کشیده است

انگار آب رفته لباس تو زینبم
یا از تو چشمهای پرآبم بریده اند

فردا سر از خجالت مویت کجا برند
این کافران که بار امانت کشیده اند

104
0
موضوعتاسوعا (شهادت) | شب تاسوعا و امانت نامه حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرمحمد سهرابی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت