کهکشان داشت شوق شیدایی

کهکشان داشت شوق شیدایی
چه شبی شد شبی تماشایی
بوی کوثر گرفت ساغر و گشت
حالت مستی ام طهورایی
از بهشت خدا طلوع نمود
یک افق ماهتاب زهرایی
عرش گهواره را تکان می داد
جبرئیل است گرم لالایی
سر هر مأذنه اذان می داد
علی اکبر به لحن طاهایی
کام با تربت از پسر برداشت
پدری با دو چشم دریایی
 
و همین که نگاش کرده حسین
کربلایی صداش کرده حسین
 
چشم او آمده که ناز کند
نزد چشم پدر نماز کند
آمد از کارهای بسته ی ما
که گره های کور باز کند
دست های گره گشایش را
گر سوی آسمان دراز کند
آن قدر بخشد از خزانه ی غیب
خلق را تا که بی نیاز کند
آمده راز سر به مهری را
بیش از پیش غرق راز کند
سوره ی عشق را طنین انداز
از دل پرده ی حجاز کند
 
شد (فدیناه) شأن والایش
جلوه ای کوچک از تجلایش
 
هم نفس با نسیم خوش خبری
در مبارک دقایقی سحری
مژدگانی بده رباب، شدی
صاحب ماه طلعت دگری
فخر کن عاشقانه بر مریم
که نزادست این چنین پسری
(وان یکادی) بخوان که یک وقتی
نزند چشم بد بر او نظری
بار خود را ببند چندی بعد
پا به پای حسین همسفری
پا به پا در مسیر کرب و بلا
باید این نازدانه را ببری
 
غم مخور گر دل تو بی تاب است
مشک این قافله پر از آب است
35
0
موضوعولادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریزشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاعرتوحید شالچیان
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت