چشم پر گریه ای که رزق من است

چشم پر گریه ای که رزق من است
علتش بنده ی خدا شدن است
وصلِ یوسف به بوی پیرهن است
دست سائل به دامن حسن است
 
هرچه داریم جام و باده ی اوست
سید شهرری نواده ی اوست
 
گله ام از دیار کرببلاست
دل تنگم دچار کرببلاست
آرزویم غبار کرببلاست
هرکسی بیقرار کرببلاست...
 
می رود تا مزار عبدالعظیم
می نشیند کنار عبدالعظیم
 
 
عاشقم بر بلای لاجَرَمش
روزی ام شد گدایی از کرمش
من دخیل عبای محترمش
تا به کی دور باشم از حرمش
 
از زمانی که کربلا بسته است
همه درها به روی ما بسته است
 
باورم شد اجل رسیدنی است
مرغ جانم دگر پریدنی است
حال و روزم خراب و دیدنی است
به حسین اشک من خریدنی است
 
شِکوه را پیش دلبرم ببرید
قبل مرگم مرا حرم ببرید
 
جام عشق است ابتلای حسین
سر من نذر خاک پای حسین
خانه ام خانه ی عزای حسین
همه ی هستی ام فدای حسین
 
دل در خون نشسته آوردم
کمری که شکسته آوردم
 
جگرش سوخت، لشکرش افتاد
آی مردم! برادرش افتاد
فرق او ریخت، هی سرش افتاد
بغلش کرد پیکرش افتاد
 
طاقت و استقامتش کم شد
روزگار حسین درهم شد
 
 
بعد عباس، ماجرایی شد
ته گودال، سر صدایی شد
شمر آمد عجب بلایی شد
خنجری کُند رونمایی شد
 
مادرش آمده، چه آمدنی!
سراو شد جدا، چه سر زدنی!
 
گفت عریان شدی و چاره که نیست
پسرم آن لباس پاره که نیست
زخمهای ترا شماره که نیست
نظرت بر حرم اشاره که نیست
 
دست زینب به روی معجرش است
لشکری حمله ور به زیورش است
5
0
موضوعوفات حضرت عبدالعظیم حسنی
گریزشهر کربلا ، بین الحرمین و... اماکن شریف | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا دین پرور
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت