نور جریان یافت و پایان شام ِ تار شد

نور جریان یافت و پایان شام ِ تار شد
دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد
 
زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و
دخترانه زد تبسّم! لحظه دیدار شد
 
نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت
چشم هایش از حیای فاطمی سرشار شد
 
اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس
دخترانِ باوقارِ چادری بسیار شد
 
آمد و از دست هایش سال ها حاجت گرفت-
هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد
 
خوش بحال زائری که با شکستِ نفْس ِ خود
روبروی صحن آیینه پر از تکرار شد
 
سفرۂ باب الحوائج پهن تر از قبل شد
می دهد عیدی، بیا! دردانه اش بیدار شد
 
در دل تقویم هامان روز دختر را نوشت
حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد!
36
0
موضوعولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمرضیه عاطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت