لطف خداى تا نشود یاور کسی

لطف خداى تا نشود یاور کسی
دیدار کربلا نشود باور کسی
 
پاى پیاده کس نرود سوی قتلگاه
عشق حسین تا نشود رهبر کسی
 
امروز خاطرات اسیران کربلا
کى می‌رود ز خاطر غم‌پرور کسی
 
امروز  یاد می‌کند از اهل‌بیتِ نور
در راه اگر ورق بخورد دفتر کسی
::
در این سفر به تشنه‌لبان آب می‌دهند
خنجر فرو نیامده بر حنجر کسی
 
اینجا کبوتران همه را ناز می‌کنند
سنگ ستم نخورده به بال و پر کسی
 
در پیش چشم هم‌سفران شکسته‌دل
بر نیزه نیست ماه بلنداختر کسی
 
در طول این مسیر مقدس، نمی‌زنند
با تازیانه بر سر و بر پیکر کسی
 
گل هدیه می‌دهند به هر زائری ولی
سیلی نمی‌زنند به نیلوفر کسی
 
با پای غرق آبله و چشم اشک‌بار
دنبال کاروان ندود دختر کسی
 
در کاروان خانه‌به‌دوشانِ اربعین
کنج خرابه‌ای نشود بستر کسی
 
وقت عبور قافله، از روى پشت بام
خاکستری نریخته روى سر کسی
 
امروز می‌روند ولی وقت بازگشت
صد داغ نیست بر جگر خواهر کسی
 
یادش به‌خیر قافلهٔ کربلا که بود
هشتاد و چار گل همه نیلوفر و کبود
11
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمدجواد غفورزاده (شفق)
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت