فصل باران شد و ازگریه سرم درد گرفت

فصل باران شد و ازگریه سرم درد گرفت
سیل غم ضربه زد و چشم ترم درد گرفت
 
آسمان خواهش پرواز مرا زخمی کرد
قفس افتاد زمین بال وپرم درد گرفت
 
 
چوبی آتش به درخانه ی پهلو می زد
دل درسوخت و بازوی حرم درد گرفت
 
میخ ها سمت اذان دست درازی کردند
ربناهای قنوت سحرم درد گرفت
 
جان گهواره به زیر قدم سنگ افتاد
شیشه ای خوردشد و دور و برم درد گرفت
 
ریسمان ها همگی مرد مرا می بردند
جبرئیل آه کشید و جگرم درد گرفت
 
با زمین خوردن من آل عبا خورد زمین
تا ابد طایفه ی پشت سرم درد گرفت
 
 
شاخ و برگ نبوی پشت در از بار افتاد
سیبی از باغ شریف پدرم درد گرفت
 
سر به مهر است و نفهمید کسی جز مسمار
وسط شعله کجای پسرم درد گرفت
69
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرروح الله عیوضی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت