شیخ عباس روضه می‌خواند، روضه از خانه‌ای که در دارد

شیخ عباس روضه می‌خواند، روضه از خانه‌ای که در دارد
بیت احزان شعر را گفتم، پدری چاه در نظر دارد
 
در صدا خورد لحظه‌ای بعدش پسری سمت در روان می‌شد
مادرش گفت با هزاران غم:پسرم  صبر کن خطر دارد
 
 
بعد مادر به سمت در می‌رفت و در انگار داشت می‌لرزید
در، تمامی غصه‌ام از اوست بگو دست از تو بردارد
 
پیش خود گفت دشمنی ظالم که علی مانده است و تنهایی
پشت در ماند مادری غمگین که بگوید علی سپر دارد
 
داد می‌زد پسر که تنها است به خدا مادرم در این کوچه
فکر می‌کرد داد و بیدادش ثمری می‌دهد، اثر دارد
 
بیعتی پشت ابر می‌ماند و سیاهی به جای خورشیدی...
...می‌نشیند ولی نمی‌داند شب تاریک هم سحر دارد
***
آدمی را بگرد و پیدا کن که تنش پر ز زخم‌ها باشد
چون فقط اوست آنکه می‌فهمد چقدر زخم دردسر دارد
 
 
بعد از این شهر با تو ساکت شد و تو انگار گریه می‌کردی
مادرم، گریه را کمی بس کن که برای شما ضرر دارد
 
حال با اینکه از جراحت‌ها و نفس‌های سرد من گفتی
آه، این را بگو که از دردم پدرت تا کجا خبر دارد!؟
13
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمجتبی حاذق
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت