رو سوی کرب و بلا کن که من خون شده دل

رو سوی کرب و بلا کن که من خون شده دل 
گفت و گوها به سر قبر برادر دارم
 
تشنه کشتند حسین من و من از بهرش 
جوی‌ها بسته ز غم از مژه تر دارم
 
فرصت گریه ندادند مرا چون ز غمش 
عقده‌ها در دل خونین من مضطر دارم
 
رو سوی کرب و بلا کن که من از سیل سرشک 
شکوه‌ها از ستم شمر ستمگر دارم
 
رو سوی کرب و بلا کن که من از شعله آه 
شمع‌ها بهر مزار علی اکبر دارم
 
رو سوی کرب و بلا کن که سیلاب سرشگ 
آب بهر لب خشک علی اصغر دارم
 
رو سوی کرب و بلا کن که ز تنهایی شام 
گله بسیار ز عباس دلاور دارم
 
جودی این داغ نه داغیست که از دل برود 
داغ این واقعه را تا صف محشر دارم
13
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت