- صفحه اصلی
- در سوگت باران، با من شده همپیمان
در سوگت باران، با من شده همپیمان
در سوگت باران، با من شده همپیمان
با باران می خوانم نام تو حسین جان
اشکم که پیاپی پی داغ تو روان مانده
چشمم که دمادم به خیامت نگران مانده
چشمم به فدای تو با گریه هلاکم کن
دست من و دامانت خاکم کن و پاکم کن
«ای جان ای جانان، زیبایی بی پایان
ای نامت آرام دلهای پریشان»
تو روشنی فجر و، تو منزلت انسان
عطر نامت دارد سرتاسر قرآن
ای سوز دل زهرا، اشک سحر مولا
ای مقتدر مظلوم، ای با همه و تنها
ای معجزهی خلقت در کرببلای تو
سرمستم و سرگشته در صحن و سرای تو
«ای جان ای جانان، زیبایی بی پایان
ای نامت آرام دلهای پریشان»
دلبسته ی خود نیست، هرکس که تورا دارد
داغ تو دلها را تنها نگذارد
ما گر همه کفریم تو به ایمان برسان مارا
ای جان شهیدان به شهیدان برسان مارا
خسته شده ایم از خود، از خود برهان ما را
از خیمه ی تو دوریم اما برسان ما را
«ای جان ای جانان، زیبایی بی پایان
ای نامت آرام دلهای پریشان»