در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد

در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد
از پشت در ناگه صدای مادر آمد
 
طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی"
آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد
 
فضه سراسیمه به روی خاک افتاد
وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد
 
زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا
میخِ دری که از تن زهرا در آمد
 
مجروح بود اما علی را که کشیدند
زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد
 
با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید
ریحانه اش با قد خم در معبر آمد
 
قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد
عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد
 
هر ماتمی را دید مادر در مدینه
در شام و در کوفه سراغ دختر آمد
 
زینب فقط گریان داغ مادرش بود
هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد
 
حتی زمانی که به روی خاک افتاد
یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد
7
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرمحمد جواد شیرازی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت