تیر غربت آمد و قلب کبوتر زخم شد

تیر غربت آمد و قلب کبوتر زخم شد
 آن چنان افتاد که هم بال هم پر زخم شد
 
 پیش چشم کودکی معصوم مادر را زدند
 پیش چشم کودکی پهلوی مادر زخم شد
 
 
 ضربه جوری بود که پهلوی مادر جای خود
 غیر پهلو لااقل صد جای دیگر زخم شد
 
 من تصور می کنم از شدت برخوردها
 هم نوک مسمار هم دیوار هم در زخم شد
 
 فضه می داند!! ولی من پیش بینی می کنم
 از جراحات تنش یک عمر بستر زخم شد
 
 بعد مادر زخمها ارثیه دختر شدند
 بعد مادر قلب دختر صد برابر زخم شد
 
 از غم گودال از داغ برادر زاده ها
 از تن عریان و بی جان برادر زخم شد
 
 آه از آن ساعت که با یک خنجر کند آمدند
نانجیب آنقدر زد تا اینکه خنجر زخم شد
 
 
ده نفر با نعل تازه آمدند و تاختند
 ظاهراً بیش از صد و ده بار پیکر زخم شد
 
 خواهرش آنقدر سر را برفراز ناقه زد
ناقه هم از شدت برخورد با سر زخم شد...
17
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود یوسفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت