تو را آفریده برای خودش

تو را آفریده برای خودش
تو را برده تا ابتدای خودش
 
تو محو خدایی و او محو تو
شده غرق در جلوه های خودش
 
هر آن جا خدا بوده تو بوده ای
تو را برده او پا به پای خودش
 
تو را می پرستم اگر میل اوست
به تن کرده بر تو ردای خودش
 
تو رازق, تو غافر, تو نعم الامیر
نشانده تو را پس بجای خودش
 
نمازی بخوان تا خدا بشنود
ز لب های سرخت صدای خودش
 
نه اینکه خدا خون بهایت شده
شد اصلا خودش خون بهای خودش
 
نه تنها مسیحی که حتی مسیح
بگیرد ز دستت شفای خودش
 
نگاهت به هر کس که افتاده است
نوشته دلش را گدای خودش
26
0
موضوعولادت | مدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرحسین ایزدی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت