تا که تمنّای دل از دلبر عزیز است

تا که تمنّای دل از دلبر عزیز است
دست گدایی تا خود محشر عزیز است
آقاست نوعاً نوکر این خانواده
انگار از آقا بیشتر نوکر عزیز است
من یک سری دارم برای خاک کردن
بهتر اگر شد خاک پایت سر عزیز است
در پیش ما که در به درهای شماییم
این خانه جای خود کلون در عزیز است
دور و بری های بنی الزَّهرا عزیز اند
هر ازدحامی هست کار هر عزیز است
ما گریه آوردیم و او لبخند آورد
وقتی ببارد چشم های تر عزیز است
از کودکی می ساختم با سوختن ها
در حلقه ی عشاق خاکستر عزیز است
تا آسمان وصل مثل یک کبوتر
شوق پریدن های بال و پر عزیز است
حس ذلالت در دلم جایی ندارد
دل که اسیر یار شد دیگر عزیز است
 
ما و تبری و تولایی که داریم
زهرا سلام الله علیهایی که داریم
 
خاک در این خانه دیدم هر سری را
سجاده های سجده ی هر مشتری را
دور و بر ارباب های ما شلوغ است
جایی ندیدم این همه دور و بری را
جان می دهیم امّا خدا از ما نگیرد
این ارتباط خیر آقا _ نوکری را
من روزی ام ، هر روزه از این سفره بوده
هر روزه دیدم لطف ذره پروری را
پیغمبر ما پرچمش بالای بالاست
وقتی که دارد آیه های کوثری را
دار و ندارش این که دارد تا قیامت
یک فاطمه آن هم ، تماماً حیدری را
یک بار دست خالی از اینجا نرفتم
دیگر چرا محتاج باشم دیگری را
من هیچ چیزی کم ندارم ، غم ندارم
شکر خدا دارم امام عسکری را
کوری چشم منکر حُسن حسن ها
برداشت آقازاده تاج سروری را
 
ماییم و این آقای آقایی که داریم
هر روز و شب شوق تماشایی که داریم
46
0
موضوعمدح امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزمدح چهارده معصوم
شاعرحبیب نیازی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی

حاج مهدی اکبری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت