تا کتاب آفرینش باز شد

تا کتاب آفرینش باز شد               
عاشقی بال و پر پرواز شد
تا که قدری آب و خاک آدم شود       
 با دمِ هو یا علی اعجاز شد
عشق سهم هر کسی آنجا نبود   
 حکمت این موهبت چون راز شد
تا دل ما بسته  شد بر زلف عشق   
 درب‌های رحمت حق باز شد
ابتدای راه بود و اشتیاق               
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
 
با علی شد بر بشر نعمت تمام
عشق یعنی روی حیدر، والسلام
 
اندک اندک جمع مستان می رسند        
 در غدیر خم به جانان می رسند
العطش گویان پی ساقی عشق               
 پای این خُم، می پرستان میرسند
تا در آن برکه به  قربانش روند             
حاجیان از عید قربان می رسند 
از فلک شمس و قمر ها تا کنند           
 جشن حیدر را چراغان می رسند
کاش ما را هم علی مهمان کند           
 با کسانی که به ایشان میرسند 
 
هر که خواهد  تا غدیر خم رود
یک علی باید  هدایتگر شود
 
 
یک  علی که هادی این شادی است
یک علی که  هم نقی هم هادی است
 یک علی که جامعه دارد به لب 
لطف او عادات مادر زادی است
مهبط الوحیی که از انفاس او 
درمیان سینه ها آبادی است
کاش ما را هم اسیر او کنند
بند عشقش برتر از آزادی است
بانگاهش ما غدیری میشویم 
 بی گمان او هادی این وادی است 
 
السلام ای مظهر کهف الورا 
معدن رحمت امام سامرا 
 
آمدی و  شعله ثاقب  رسید 
عشق بر  دلها ز شش جانب رسید
بخت برگشته به دلها روی کرد
تیر مژگانت که بر حاجب رسید
چرخش چرخ و فلک را محوری
محفل پروانه را صاحب رسید
لافتی الا علی آمد  مگر 
که علی بن ابیطالب رسید
دیده واکردی صدا زد هاتفی
آیه های سجده ی واجب رسید
 
عطر و بویت  را بهاران گفته اند
مور کویت را سلیمان گفته اند
 
چشمهایت موضع پیغمبری
ابروانت ذوالفقار حیدری 
لشگر مژگانت ارکان البلاد
بانگاهت فاتح هر  کشوری
مظهر حیی که با یک گوشه چشم 
شیر را از پرده در می آوری
دعوت الحسناست خال روی تو 
عاشقان را اینچنین حج می بری 
 
با تو هر ویرنه ای آبادی است 
هرچه داریم از امام هادی است 
 
 
سامرایت ملجأ درماندگان
سفره ات از بی کران تا بی کران 
بارگاهت جنت روی زمین 
فرش های مرقدت هفت آسمان 
برنمی گردد گدایت نا امید 
هیچکس از تو ندارد این گمان 
دست‌های ما به سویت شد بلند 
دستگیری کن امام مهربان 
ای که ماندی دور از کرببلا 
لطف کن مارا به شش گوشه رسان 
 
ازتو میخواهیم امام سامرا
اربعین پای پیاده کربلا 
 
غصه غربت گلویت را فشرد
برگ عمرت  در خزان غم فسرد
نیمه ی شب بود و مویت شد سپید
بد دهانی زد به عمرت دستبرد
غربت ونیمه شب و بزم شراب
گرچه نتوان غصه هایت را شمرد
لب گشودی  مجلس غم شد به پا 
 خیزرانی برلبت اما نخورد 
خواهرت در بزم نامحرم نرفت
دخترت در گوشه ویران نمرد
 
غصه تو تعارف یک جام بود
داغ زینب کربلا تا شام بود
47
0
موضوعمدح | ولادت امام هادی (علیه السلام) | امام هادی (علیه السلام)
گریزسامرا اماکن شریف | شهادت امام هادی (علیه السلام) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرموسی علیمرادی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت