تا امدی کمی بنشینی کنارمان

تا امدی کمی بنشینی کنارمان
تقدیر اشاره کرد به کم بودن زمان
 
از روی خاک با کمی اکراه پا شدی
رفتی وضو گرفتی از اشراق و بعد از ان
 
هجده نفس کشیدی و رکعت به رکعتش
نزدیک تر شدی به خودت ، ذات بی نشان
 
کم مانده بود در ده پیغمبر خدا
مردم خدایشان بشود : یک زن جوان
 
می خواستی که جلوه کنی بر زمین ولی
توحید ، غیرتی شد و بردت به اسمان
 
از عصر جاهلیت انها ، تو را گرفت
دادت به درک ناقص این اخر الزمان
 
حالا هزار سال پس از تو رسیده اند
اهل زمین به قسمت جذاب داستان
 
جایی که اسمان به زمین رزق می دهد
از سفره ی نگاه تو ، بانوی مهربان !
 
در کوچه های ساکت و مرطوب شهر ما
حس می شود حضور شما موقع اذان
 
اما هنوز منظره ی بکر خالقی
که وا نشد به دیدن تو چشم دیگران
 
این شعر را بگیر و برای فرشته ها
با لهجه ی خدا و صدای خودت بخوان
50
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزمدح حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرهادی جان فدا
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت