به مرگ من مکش امروز معجر از سر زینب

به مرگ من مکش امروز معجر از سر زینب
که خواهی گشت از بعد پدر خونین جگر زینب
 
ز بعد از من برادرها نمایند از تو غمخواری
مخور غم گر شوی از کشتن من بی‌پدر زینب
 
دمن از ناخن غم جامه جان را نما صد چاک
که گردد مجتبی از زهر صدپاره جگر زینب
 
دمی گیسو به رخساره چو ماه خود پریشان کن
که بینی شش برادر کشته و بی‌دست و سر زینب
 
دمی بر شیشه طاقت بزن سنگ مصیبت را
که بینی خم حسین را از غم اکبر کمر زینب
 
دمی از ناصبوری اشک خود را رشک جیحون کن
که گردد حنجر خشک حسین از آب تر زینب
 
دمی از ناله نه افلاک را اندر خروش آور
که بر نعش حسین در قتلگاه آری گذر زینب
 
دمی از آتش غم بزم ماتم را چراغان کن
که در ویرانه‌ها مسکن کنی با چشم تر زینب
 
دمی اشعار (صامت) را بخوان درخدمت زهرا
که آید چشم گریان بر سر نعش پدر زینب
58
0
موضوعمصائب از ولادت تا قبل عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبغزل
سبک پیشنهادیزبانحال
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت