بعد پیغمبر فروغ آسمان فاطمه

بعد پیغمبر فروغ آسمان فاطمه 
دست بالا زد اجل بر قصد جان فاطمه 
 
غیر تصویری نماند از آن وجود نازنین 
بس که شد آزرده جسم ناتوان فاطمه 
 
تا نفس در سینه او داشت جا جاری نشد
غیر حرف یا ابا اندر زبان فاطمه 
 
سوز آهش می‌گذشت از ماه و ماهی هر زمان 
با حسین و با حسن بودی بیان فاطمه 
 
هر زمان می‌کرد یاد از تشنه کامی حسین 
می‌شدی جای نفس دود از دهان فاطمه 
 
یاد می‌آورد چون از زینب و بازار شام 
خون همی می‌ریخت چشم خون فشان فاطمه
 
یاد چون می‌کرد از لب تشنه کامان حرم 
بال و پر می‌زد ز غم مرغ روان فاطمه 
 
از جفاکاران امت بس مشقت دید و رنج 
می‌زد آتش در جهان سوز نهان فاطمه 
 
آه از آن ساعت که پهلویش شکست از ضرب در 
برگذشت از قبر پیغمبر فغان فاطمه
 
محسنش چون سقط شد گفتا بزاری یا علی 
الامان کین قوم ببریدند امان فاطمه 
 
جودیا یک دختر از پیغمبر و این گونه ظلم 
می‌رسید این ظلم کی اندر گمان فاطمه
8
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت