بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین

بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده‌ام با سرت حسین
 
از گوشه‌ی مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه‌ی مادرت حسین
 
یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین
 
آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر در برت حسین
 
حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین
 
می‌خواستم که آب بریزم به قبر تو 
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین
 
خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین
 
جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین
 
خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین
 
بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین
 
ای کاش خورده بود به لب‌های خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین
 
جانِ سر بریده حلالش نمی‌کنم 
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین
47
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالحسین میرزایی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت