باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست

باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست
صاحبِ روضه حضرت زهراست
وسطِ روضه، روضه‌خوان می‌گفت:
فاطمیه، شروعِ عاشوراست
 
فاطمه انتهای احساس است
معدنِ نور و کوهِ الماس است
بانوی داغ‌دیده‌ی یثرب
معنیِ غربتِ گلِ یاس است
 
آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او
اشک‌های نشسته بر رخِ او
سیلیِ جای‌مانده بر رخسار
از سلام بدونِ پاسخِ او
 
سایه‌ی بر روی سرِ ما بود
حضرتِ عشق، باورِ ما بود
ایستادن، به پای امرِ ولی،
این فقط جرمِ مادرِ‌ ما بود
 
با شما قصدِ گفت‌وگو دارد
بغضِ غم‌بار در گلو دارد
جلوی چشمِ بی‌تفاوتِ شهر
نزنیدش که آبرو دارد
 
گریه‌ای بی‌جواب باقی ماند
سوخت خانه، خراب باقی ماند
در هجومِ بلا، به پشتِ در
از گلِ من، گلاب باقی ماند
 
با مصیبت گرفته خو، زهرا
سخت، رنجیده از عدو، زهرا
بدترین جای ماجرا، این است:
از علی هم گرفته رو، زهرا
 
آی مردم! مقام دارد او
شأنِ هم‌چون امام، دارد او
پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید
به خدا احترام دارد او
 
بر شما قومِ پست، بادا ننگ
لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ
خونِ غیرت چرا نمی‌جوشد؟
آینه آمده مقابلِ سنگ
 
ظاهرا گرچه چادرش خاکی‌ست
اهلِ این خاک نیست، افلاکی‌ست
دست بر دامنش فقط بِشَوید
مظهرِ‌مهربانی و پاکی‌ست
 
آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است
دمِ آخر، چقدر بی‌تاب است
از برای قتیلِ لب‌تشنه
در تمنای جرعه‌ای آب است
14
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعادل حسین قربان
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت