این بار من خط می‌کشیدم دفترم را

این بار من خط می‌کشیدم دفترم را
باید چگونه شرح گویم باورم را !!؟؟
 
آتش ، چنان شعله کشیده بین شعرم
سوزانده مصرع‌مصرعِ خشک و ترم را
 
 
آتش ، همان عنصر ، یکی از چهارگانه
چیزی که حالا گرمِ خود کرده سرم را
 
آتش ، همان واژه که از کوچه شروعش
خون کرده قلبِ عاشق و در به درم را
 
آتش ، همان شعله که مادر بین آن بود
حرفش به درد آورده جانِ مضطرم را
 
 
آتش ، همان حُرمِ حرارت ها که زهرا
میگفت : تو ، در هم شکستی پیکرم را
 
آتش ، همان در ، دربِ چوبی کوهِ هیزم
دارد زبانه میکشد هی منظرم را
 
آتش ، همان داغی ، که داغش پیرکرده
بال و پر و ، پهلویِ زهرا مادرم را
 
 
آتش ، همان جایی که حیدرداد میزد
بس کن ، نزن با آن غلافت همسرم را ...
 
 
خط روی خط آمد ... ، قلم سوزاند من را
با دست او ، آتش کشیدم دفترم را
6
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریز
شاعرنا مشخص
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت