ای همسفر که کشته ز تیغ جفا شدی

ای همسفر که کشته ز تیغ جفا شدی 
در نیم ره ز همسفرانت جدا شدی 
 
زینب ز شام می‌رسد ای شاه تشنه کام 
آخر ز من بپرس دمی سرگذشت شام 
 
از کوفه تا بشام بد آشفته موی من 
بودی سر تو بر سر نی روبروی من
 
در راه شام بود به هر منزل خراب 
شمر لعین به سایه و زینب در آفتاب 
 
ما را یزید بهر تماشای خاص و عام 
گفتا برند بر سر بازارهای شام 
 
روزی یزید چید اساس سرور خویش 
ما را طلب نمود به بزم حضور خویش 
 
در طشت زر سر تو بودی روبروی او 
وز راه طعنه به من بود گفت و گوی او 
 
پس آنگه آن ستمگر بیگانه از خدا 
بگرفت چوب و کرد به لب‌هات آشنا 
 
جودی خموش باش ز تقریر این مقال 
زیرا که هست شرح غم این ستم محال
4
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت