ای خفته زیر خاک! چه خاکی به سر کنم

ای خفته زیر خاک! چه خاکی به سر کنم
باور نداشتم که به قبرت نظر کنم
 
ای همسفر! به خواب و خیالم نمی‌رسید
با تو نه، بلکه با سر تو، من سفر کنم
 
با کعب نی جدا شده‌ام از تو یا اخا
حتی نشد که حلق تو با اشک، تر کنم
 
بهرم دعا نما که مبادا دوباره از
دروازه‌هایِ شامِ بلا من گذر کنم
 
مانده صدای چوب و لبت بین گوش من
صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم
 
رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر
آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم
 
طفل سه ساله‌ی تو میان خرابه گفت:
باید به مرگ، چاره‌ی داغ پدر کنم
 
با دست خسته زیر لحد جای دادمش
جا دارد از خجالت تو جان به در کنم
56
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمجتبی صمدی شهاب
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج نریمان پناهی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت