امامزاده‌ی ری مُلک واجب التعظیم

امامزاده‌ی ری مُلک واجب التعظیم
سلام قبله‌ی شهرم، سلام عبدالعظیم 
 
سلامِ ما به حسینی‌ترین حسینیه
سلام بر حرمت اولین حسینیه
 
به کوریِ همه‌ی ابن‌سعدها دیدیم
نصیبِ آل حسن شد تمامِ گندمِ ری
 
از آن زمان که رسیدی به کشور زهرا
خوشا به مردم ایران  خوشا به مردم ری
 
من از کنار ضریحت به کربلا رفتم
که بوی سیب حسین است با تبسم ری
 
هوای مسلمیه داری و به یادم هست
صدای گریه کنان در شبِ تلاطم ری
 
نوشته‌اند که از روزگار غم دیدی
روایت است شما هم هزار غم دیدی
 
روایت است به نَقلی که ناله‌ها کردی 
حسین گفتی و رِی را تو کربلا کردی
 
غریبِ شهر  پُر از غربتِ مدینه شدی
روایت است که مسمومِ زهرِ کینه شدی
 
 تو زهر خوردی و آتش به سینه‌ات انداخت
به خاکِ رِی نه به خاکِ مدینه‌ات انداخت
 
شبیهِ جدِّ خودت شعله‌ور شدی آقا
غریب بودی و خونین‌جگر شدی آقا
 
شبیهِ جدِّ خودت نه که او شبیه نداشت
تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت
 
ضریح داری و  پیرِ کرم ندارد آه
هنوز جد غریبت حرم ندارد آه
 
نوشته‌اند مقاتل که سینه چاک شدی
تو زنده بودی و ای وای زیر خاک شدی
 
نصیب روضه‌ی تو روضه‌های دیرین شد
تو زنده بودی و دیدی که سینه سنگین شد
 
برای یاری تو هیچکس نمی‌آید
مکن دوباره تقلا، نفس نمی‌آید
 
دوباره رو به حسینت سلام کردی وای
تو دست و پا نزدی و تمام کردی وای
 
***
 
*در برخی از مقاتل آمده حضرت با جور و ظلم ؛ سرانجام زنده به گور و شهید می‌شوند. 
1
0
موضوعوفات حضرت عبدالعظیم حسنی
گریزشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت