از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی

از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
 
از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است
بر شانه می‌بریم چه بار امانتی
 
سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
 
هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی
 
پای عمود روضه سقا شنیدنی است
باید قلم به دست نوشت از شهامتی... 
 
باز این چه شورش است که در راه کربلاست
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!
 
کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی
13
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعلی اصغر شیری
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت