آه از این روزگار پرُ حسرت

آه از این روزگار پرُ حسرت
آه از این سرنوشت، آه از غم
باز دوری، دوباره دلتنگی
بازهم بغض و گریه‌ی نم‌نم
 
روز وصل نگار نزدیک و
همه یاران به راه افتادند
منِ جامانده سخت غمگین و
همه‌ی زائران او شادند
 
او خودش شاهد است تا امروز
چقدر التماس کردم من
باورم نیست اربعین برسد
دور شش گوشه‌اش نگردم من
 
بحثِ خوب و بد است یا همت
مانده‌ام! علت نرفتن چیست؟
هرچه باشد تحملش سخت است
دوری از کربلا که آسان نیست
 
گر چه عمری‌ست اهل میکده‌ام
اربعین آمد و نیامده‌ام
جمع مستان به کربلا راهی
کاش می‌شد می‌آمدم من هم
 
زائران حرم! خداحافظ!
پسر فاطمه مرا نخرید
چشم من نیست لایق دیدار
پس دلم را به کربلا ببرید...
7
0
موضوعاربعین و بازگشت اهل بيت (عليهم السلام) و جابر امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعلی ذوالقدر
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت