آن شبی کافتد به عالم شور محشر امشب است

آن شبی کافتد به عالم شور محشر امشب است 
جای اشک از چشم گردون ریزد اختر امشب است 
 
آن شبی کز ماتم سلطان دین اندر جهان 
خم شود از بار غم پشت پیمبر امشب است 
 
آن شبی کز بهر قتل یکتن اندر دشت کین 
لشکری گیرند در کف تیغ و خنجر امشب است 
 
آن شبی کز چشم زینب خون دل گردد روان 
تا سحرگه از وداع شش برادر امشب است 
 
آن شبی کز غم به صد آشفتگی لیلای زار 
شانه با مژگان زند بر زلف اکبر امشب است 
 
آن شبی کز جور و کین اندر کمان بنهاد چرخ 
تیر بیداد از برای حلق اصغر امشب است 
 
آن شبی کز تشنگی هر دم سکینه بهر آب 
آید اندر نزد عباس دلاور امشب است 
 
آن شبی کز بار غم جودی شود پشتش کمان 
گل کند روی زمین از دیده‌ی تر امشب است
19
0
موضوعشب عاشورا ، سخنان امام حسین ، سخنان حضرت زینب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت