گل، گرفتارِ خار می‌بینم

گل، گرفتارِ خار می‌بینم
چادرش پرغبار می‌بینم
 
ردّ پای کدام داغ اینجاست!؟
کوچه را لاله‌زار می‌بینم
 
 
آهوی خسته را بدون رمق
گرگ را بی‌مهار می‌بینم
 
راه برگشت آهوان گم شد
گرگ فکر شکار می‌بینم
 
زوزه‌ی گرگ و آهِ آهوها...!
اشک، بی‌اختیار می‌بینم
 
باز در دست کوه‌های صبور
دامن آبشار می‌بینم
 
همه، باغ انار می‌شنوند!
من، نه! داغ انار می‌بینم
 
قطعه‌قطعه... به زیر پا... در صحن...
کلمات قصار می‌بینم
 
این چه کابوس ترسناکی بود
در دل ذوالفقار می‌بینم
 
گوشواره نمی‌شود پیدا
کوچه را بسکه تار می‌بینم
 
گوشه‌ی آسمانِ صورتِ ماه
ردّ ابرِ بهار می‌بینم
 
باعث خجلت است در یثرب
هرچه گوشه کنار می‌بینم
 
بین هر کوچه‌ای که باریک است
.............. می‌بینم
 
در دلِ معرکه، فرشته‌ی حق
به مُغیره، دچار می‌بینم
 
غربتِ یارش از دلم که گذشت
غربتش در دیار می‌بینم
 
حَجَرُالاَسوَدِ شکسته... غلاف...
خوابِ بازویِ یار می‌بینم
 
 
خواب تابوتِ حضرت زهرا...
یاس در رهگذار می‌بینم
 
 
من به دنبال نام زهرایم
هرچه سنگِ مزار می‌بینم...
21
0
موضوعهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعراحمد بابایی
قالبقصیده
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت