- صفحه اصلی
- چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-346046
چون به سعادت نمود ساقی فرخنده فال
ساغر عیش بهار به هر طرف مال مال
سلسله خرمی یافت ره اتصال
محول الحول داد زمانه را حسن حال
***منشی ایام کرد طی سجل ملال
در جریان شد چو سیل جوی ز اقدام راح
تربیتی تازه کرد فیض صبا چون شمال
ز صفحه باغ و راغ ز لون نل و جبال
به قاف عنقا گریخت حزب کلال و ملال
کرد به این المفر سوی عدم ارتحال
***جنود فصل شتاء ز صدمه گوشمال
ز میمنه میسره صفوف و قلب و جناح
اریکه سلطنت چو شد نصیب بهار
تاجگذاری بوی گشت همی بر قرار
گرفت باج و خراج ز کاج و عاج و چنار
تحتها الانهار برد جهت کیهان بکار
***یکدوسه روزی چو دید به خویش کار استوار
دفتر آمال را داد ز نخوت و شاخ
رویه افتخار داد ز نو اعتلا
نهاد اندر طبق ز اختفاف بر ملا
به چار سوی جهان متاع ز و علا
چو دید خورشید بخت ز بخت یاری هلا
***نمود از مهر چهر شروع در انجلا
چیره به مغزش غرور شد از هبوط ریاح
هادم لذات دهر که با کریم ولئیم
به تنگ چشمی سمر بود ز عده قدیم
به غیر یزدان که اوست به کل شیء علیم
هر که بود هر چه هست ز خصم و یار ندیم
***کنند بذل و هوان طرفه عینا مقیم
«کان لعاداته عند حصول النجا»
به دفع جیش ربیع به جنگ انگیخته
ساخت علم صیف را به سیف آویخته
به قهر بنموده خوی ز مهر بگسیخته
اساس نظم بهار زهم فرو ریخته
***غبار خذلان نمود به فرق وی ریخته
قرار را بر فرار نمود با افتضاح
آری چون شاه گشت فاقد دیهیم وگاه
مملکتش شد ز دست ماند سرش بیکلاه
روز رعیت شود ز بیپناهی سیاه
فتنه در آن مملکت کند ز هر گوشه راه
***گردد یکباره دود شود به کلی تباه
شامش از احتشام صبحش از اصطباح
نفوذ جیر تمور سوخت دل باغ را
به لاله تا حشر ساخت وقف جگر داغ را
کرد بسم سموم سرمه صفت راغ را
کوره حداد کرد دکه صباغ را
***به جای بلبل بداد جا زغن و زاغ را
نوای صلصل عویل ناله قمری نیاح
ز شبنم سبزه زار چو عود برخاست دود
به جویباران شد آب آتش ذات الوقود
رفت گل و سرورا لطف خدود و قدود
رو به فلک شد فراز سوی سمک شد فرود
***بوی طعام از لحوم دود کباب از جلود
از سورت احتراق ز شدت اجتراح
نداری ای روزگار مروت اندر نهاد
ز چشم تنگت فغان ز قلب سنگ تو داد
ریشه بستان دهر ز تیشههای فساد
رساندی آخر به آب دادی یک جا بباد
***برم به شکوه مگر داد تو را از وداد
به نزد دارای دین جهان رشد و صلاح
ماه قریشی نژاد شاه لقب عسکری
نتیجه فاطمی ذخیره حیدری
راغی مرغای شرع داعی دین پروری
حارث حکم اله وارث پیغمبری
***مظاهر واجبی معالم داوری
مدرک فیض و کمال ذلک فوز فلاح
والد سلطان عصر باب امام زمان
دافع بغی و فساد رافع ذل و هوان
قلزم احسان وجود کشتی امن و امان
ز امر و نهیش بپا عوالم کن فکان
***مهرش با جان قرین روحش در تن روان
مکان بذل و نوال معدن جود و سماح
به جز خدایی که هست قیوماً لا ینام
برقعه طاعتش مطیع از خاص و عام
به خاک وی در سجود به نزد وی در قیام
نمود مالایری چه ما یرای ازدحام
***در گردن طوق طوع کرده از وی تمام
برای ذل رقاب ز روی خفض جناح
بطور عز و شرف کلیم حیران اوست
بطور الیاس و خضر زنده به احسان اوست
به قصر اجلال وی که عرش میدان اوست
ستاده کروبیان محو و ثنا خوان اوست
***جناب روحالامین همیشه دربان اوست
مصبحاً بالماسه ملبیاً بالصباح
غضب خلافت چه کرد به عصر وی معتمد
باخت مدامی بوی نزد نفاق و حسد
بهر به روز جلال به شوکت لاتعد
با حسن بن علی(ع) مظهر ذات احد
***روزی با خیل خویش زیاده از حد وعد
برون شد از سامره کلا اشکی الصلاح
ستاد فرعون وار مقابل کردگار
نمود نمرود سان طغیان را آشکار
اعظم تلی رفیع به دشت بد پایدار
پایه به گاو زمین سر به فلک استوار
***حکم به لشگر نمود دشمن پروردگار
برای تخریب تل ز روی هزل و مزاح
به طرفه العین داد لشگر آن بد عمل
ریشه او را به آب به حکم ننگ ملل
هر یک یک دامنی بردند از خاک تل
قاعاً صف صف نمود تل را از آن محل
***نزد ولی اله داد ز کبر آن دغل
به قلب خویش انجلا به صدر خود انشراح
قلزم بحر خدا سبط رسول عرب
ز کبر آن خیره سر ز فخر آن بیادب
ز فرط غیرت فشرد لب مبارک به لب
یعنی کای خودپرست کافر دنیاطلب
***ز بی تمیزی تمیز نداده از روز و شب
به مال چشم و ببین فرق نکاح از سفاح
سپس دو انگشت خود گشود فخر بشر
حزب خدایی نمود به معتمد جلوهگر
ز شش جهت از ملک لشگر بیحد و مر
ز آسمان و زمین ز پیش رو پشتسر
***کرده چپ و راست را پر سپه دادگر
همه مهیای نصر مصمم اقتراح
در عراق انفعال دشمن حق شد غریق
چو لشگر ابرهه ز جنگ بیتالعتیق
از خفقان نفس سینه وی گشت ضیق
بر قلبش اوفتاد شرار نارالحریق
***انکر الاصوات را داد نشان ازنهیق
کشید دم را به دم چو کلب اندر نباح
ایا شه ذوالحشم ممکن واجب مقام
بودی در کربلا کاش بدین احتشام
به روی نعش حسین پادشه تشنه کام
دمی که از هر طرف شد بسرش ازدحام
***کوفی خونخوار کرد چو سنگدلهای شام
به قتل وی اجتماع به خون وی استباح
ز داغ اکبر دلش ز یک طرف داغدار
زخم سنان یک طرف فکنده او را زکار
تاب عطش بر تنش زده ز یکسو شرار
در نظرش موج زن آب روان خوشگوار
***فرات بهر چه روی ندانم ای روزگار
به شاه دین شد حرام به دشمن وی مباح
به خلد خیرالنساء پسر پسر میکند
دو چشم خود را به خلد ز گریه تر میکند
بهر حسینش ز سر آب گذر میکند
حریم او را اسیرهر که نظر میکند
***به جان شرر میزند به سنگ اثر میکند
از صیحه کودکان ز شیهه ذوالجناح
تنی که پرورده بود به دوش فخر امم
تنی که در عهد مهد به عرش شد محترم
ز داغ وی عاقبت عرش برین گشت خم
یک جا شد پایمال ز سم اسب ستم
***یکسو شد ریز ریز ز فرق سر تا قدم
ز ضرب سنگ و عصا به زخم سیف و رماح
خواهر غمخوار او نوحه کن و سینهزن
به شهرها شد روان به رنج و درد و محن
اسیر هر نابکار شهیر هر انجمن
سلطان المادحین به یادگار ز من
***نمود این جامه را طلب بوجه حسن
(صامت) بنمود ختم به نامش از افتتاح
63
0
موضوعمدح امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزشهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبمسمط
سبک پیشنهادیمدح,روضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
روی تو برده رونق ماه تمام را
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
ز خاک پای تو اول سرشت قلبم را
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
ای که در مَحبس گیسوی تو شب زندانی ست
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن عسکری (علیه السلام)
تا نگارا عَلَم زدی آقا
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
بار دیگر فضا مُعَطَّر شد
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
سرمان گرمِ عطش بود، که باران آمد
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
تلالوءنور خداییحسن
موضوع امام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
هوای خانه ی دل با تو آسمانی شد
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
حُسن تو سِرِّ عاشقی را برملا کرد
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
ای جلوه گاه نور سلام ای امام من
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
کم گفتن از مقام کریمان درست نیست
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آسمان در طلوع یک خورشید
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
امشب که کار و بار گدایان گرفته است
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
با دست خالی آمدهام سامراییام
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن عسکری (علیه السلام) | حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شکر ایزد که دلبری داریم
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
به افتخار سلامی نشسته ام بنویسم
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ما بنده ایم گرم تمنای اهل بیت
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن عسکری (علیه السلام)
خبری آمده که نوبت محشر شده باز
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
به روی بال ملائک سوار می آید
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)
پرِ شکسته به بالا نمیرسد هرگز
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزامام زمان (عج) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | انقلاب اسلامی | انقلاب اسلامی
السلام علیک یا ساقی گوشه چشمی،خراب آمده ام
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
با زائرتان ، نام مرا بنویسید
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام)
تابیده به هفت آسمان نور حیات
موضوعامام حسن عسکری (علیه السلام) | امام هادی (علیه السلام)