چه جوری آروم بشینم توو حرم !

چه جوری آروم بشینم توو حرم !
ببینم غصه مکرر می‌خوری
بچه‌هام اگر برن فدات بشن
جاش دو تا نیزه تو کمتر می‌خوری
 
کافیه رخصت میدونم بدی
میرم از خیمه با ذوالفقار میام
نمی‌خواد فکر دل منُ کنی
به خدا با داغ‌شون کنار میام
 
صبر زینبُ تو دستِ‌کم نگیر
قبل از این سه داغ دیگه هم دیدم
داغ زهرا و علی، داغ حسن
یه تنه قدر یه دنیا غم دیدم
 
قول می‌دم اگر برن، پیشت دیگه
با چشای غرق بارون نمیام
شهیدامو وقتی بر می‌گردونی
از توی خیمه‌ها بیرون نمیام
 
نمی‌خوام منُ دم غروب که شد
زار و حیرون توی مقتل ببینن
نمی‌خوام با دستای بسته سه روز
پشت دروازه معطل ببینن
 
نمی‌خوام باشن بفهمن توو دلم
غم تنهایی چه گسترده می‌شه 
نمی‌خوام که ببینن مادرشون
سوار محمل بی پرده میشه
 
نمی‌خوام باشن توو کوفه ببینن
که به جوون من چه دردی افتاده
توی شهر پدری، ناموسشون
چه جوری به کوچه گردی افتاده
48
0
موضوعدو طفلان حضرت زینب حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعروحید قاسمی
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت